معنی نمایش نامه لایوس بیرو
حل جدول
پنج قبر تا قاهره
نمایش نامه
پیس
نمایش نامه لورکا
یرما
نمایش نامه مولیر
تارتف
نمایش نامه ولتر
زادیگ
کاندید
نمایش نامه شکسپیر
اتللو
داستان زمستانى
نمایش نامه سوفوکل
آنتیگون
لغت نامه دهخدا
بیرو. (اِ) پیرو. کیسه و خریطه ٔ زر و پول و غیر آن. (برهان). کیسه و خریطه را گویند که در آن زر و امثال آن نهند. (انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به پیرو شود.
بیرو. (ص مرکب) (از: بی + رو) بیشرم. پررو. کنایه از مردم بی انفعال و بی آزرم و کسی که سخنان ناخوش به روی کسی میگوید. (برهان) (ناظم الاطباء). کنایه از مردم بی انفعال و آزرم که سخنان ناخوش بر روی آدمی گویند و از بدی شرم نکنند. (انجمن آرا) (آنندراج). بی مروت. (غیاث). بی حیا. بی چشم و رو. رجوع به رو و ترکیبات آن شود.
فرهنگ معین
(اِمر.) کیسه، کیسه پول، (ص مر.) بی شرم، پُررو. [خوانش: (هِ) (اِمر.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) بی آزرم بیشرم پر رو بی چشم و رو، (اسم) کیسه کیسه پول.
نمایش نامه
نوشته ای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد
فرهنگ عمید
نوشتهای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد و هنرپیشگان از روی آن نوشته حرف بزنند و نقش خود را بازی کنند، پیِس،
معادل ابجد
822